جدول جو
جدول جو

معنی مهر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مهر کردن
مهر را بر کاغذ و جز آن فشاردن تا نقش مهر بر آن منقو ش گردد
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مهر کردن
ختمٌ
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مهر کردن
Seal
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مهر کردن
sceller
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مهر کردن
kuhitimisha
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مهر کردن
مہر لگانا
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به اردو
مهر کردن
ผนึก
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
مهر کردن
封印する
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مهر کردن
לחתום
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به عبری
مهر کردن
密封
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
مهر کردن
봉인하다
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
مهر کردن
mühürlemek
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مهر کردن
menyegel
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مهر کردن
সিল করা
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
مهر کردن
मुहर लगाना
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به هندی
مهر کردن
sigillare
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مهر کردن
sellar
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مهر کردن
versiegeln
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
مهر کردن
verzegelen
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
مهر کردن
запечатати
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مهر کردن
запечатывать
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به روسی
مهر کردن
pieczętować
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
مهر کردن
selar
تصویری از مهر کردن
تصویر مهر کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قهر کردن
تصویر قهر کردن
با کسی ترک معاشرت کردن و سخن نگفتن با او، خشمگین شدن، مقهور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکر کردن
تصویر مکر کردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، غدر اندیشیدن، شید آوردن، نارو زدن، تبندیدن، خدعه کردن، گربه شانه کردن، غدر داشتن، دستان آوردن، ترفند کردن، چپ رفتن، نیرنگ ساختن، سالوسی کردن، پشت هم اندازی کردن، اورندیدن، غدر کردن، حقّه زدن، تنبل ساختن، مکایدت کردن، فریفتن، کید آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهر کندن
تصویر مهر کندن
کندن نام و نقش بر روی مهر حکاکی کردن روی مهر
فرهنگ لغت هوشیار
مغلوب کردن مقهور ساختن غلبه کردن چیره شدن: امروز افضل پادشاهان وقت است باصل... و پیراستن ملک و آراستن ولایت و پروردن دوست و قهر کرده دشمن، با کسی ترک معاشرت کردن و سخن نگفتن باوی مقابل آشتی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکر کردن
تصویر مکر کردن
کنبوردن، فریب دادن، حیله کردن، خدعه کردن: (... خواجه را بگوی که مذموم بدعتی و زشت قاعده ای که در جهان آوردی بوزیر کشتن و غدر و مکر کردن و عاقبت آن نیندیشیدی) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 24)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهار کردن
تصویر مهار کردن
مطیع کردن منقاد ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهر کردن
تصویر قهر کردن
((قَ کَ دَ))
مغلوب کردن، چیره شدن، با کسی ترک معاشرت و گفتگو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهار کردن
تصویر مهار کردن
Harness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
Bolt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهار کردن
تصویر مهار کردن
aproveitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
parafusar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهار کردن
تصویر مهار کردن
nutzen
دیکشنری فارسی به آلمانی